مراسم ظهر اربعین
حسینیه شهید محمدعلی ریاحی
آقا ! سلام..
این روزا بیشتر از اینکه دلمون با تو باشه ، ظاهرمون با توئه ؛
محرم که میشه... پشت شیشه ماشینمون با رنگ قرمز می نویسیم " یا حسین " ، دورو برش هم رنگ قرمز می پاشیم که دل بیشتر کباب بشه که یعنی آره ، اینا خوبه ...!
زنگ موبایلمون از ابوالفضل و چشمای قشنگش میگه ...
لباس سیاه می پوشیم ...
محاسن رو بلند می کنیم ...
یااین روزها هم که یه عده چفیه انداختن دور گردنشون ...
بدن ها بوی گلاب میده ...
تسبیح به دست گرفتیم ...
آقا کیف می کنی از این ظاهر قشنگ و بچه مسلمونیمون ؟!
صبح تا شب رادیو تلویزیون و پخش ماشینامون همه هی میگن : حسین حسین ...
...
می دونی آقا ؛ این کارا شده کار هر ساله ما ؛
هر سال سینه می زنیم ، اشک می ریزیم ، نوحه می خونیم ، هی قربون صدقه ات میریم ، هی زار می زنیم ، هی غش می کنیم ، هی ضعف می کنیم ، هی تو سرمون می زنیم ، هی دیوونه میشیم ... !
بازم بگم آقا ؟!
...
آقا معذرت !
اما راستش دل خیلی از ماها با تو نیست !
خیلی از ماها حسینی نیستیم ، الکی هی میگیم حسین حسین ...
این حسین حسین گفتنمون ، این تو سر و سینه زدنمون دوزار نمی ارزه !
آقا جون !
اگه آدم حسینی باشه مگه ریا میکنه ؟
مگه گرونفروشی میکنه ؟
مگه حق بچه یتیم رو می خوره ؟
مگه وعده سر خرمن میده ؟
مگه دروغ میگه ؟
مگه دنبال ناموس مردم راه میفته ؟
مگه مردم آزاری میکنه ؟
مگه مال بیت المال رو چپو میکنه ؟
مگه حق رو ناحق میکنه ؟
مگه دین رو به دنیا می فروشه ؟
مگه ربا خواری میکنه ؟
د نمیکنه دیگه آقا ... !
...
آقا شرمنده !
خیلی از ماها دلمون رو نتونستیم راست و حسینی کنیم ، افتادیم به جون ظاهرمون !
خیلی از ما نتونستیم مسلمون باشیم ، شدیم مسلمون نما ؛ فقط ظاهرمون قشنگه ...
اینو گفتم که نگی نگفتی ، نگی می خواستیم گولت بزنیم ؛
کارمون خرابه آقا !
خودمون می دونیم...
آره چه پیشنهاد خوبی...
مصاحبه
مامنتظر مصاحبه ایم...البته یه مصاحبه کلی که فقط مربوط به زندگی هییتی شما دو تا مداح گل نباشه..
از همه ی خادمین هیئت العباس که زحمت میکشن تشکر میکنن .
کاش مسجد رضوی قدر این بچه ها رو میدونست ...
کاش از ظرفیت این بچه ها استفاده میکرد .
همون ای کــــــــــــــــــــــــــاش ...